اي مرقع پوش در خمار شو

شاعر : عطار

با مغان مردانه اندر کار شواي مرقع پوش در خمار شو
توبه کن زين هر سه و دين دار شوچند ازين ناموس و تزوير و نفاق
در ميان حلقه‌ي کفار شويا برو از حلقه‌ي مردان دين
چون اناالحق گفته شد بر دار شويا منادي کن اناالحق در جهان
گير زناري و در خمار شوچون نه‌اي در کفر و در ايمان تمام
بي مرقع گرد و با زنار شوچون حضورت نيست در مسجد دمي
خيز و زين دين تهي بيزار شوعاجزي در دين و زهد خويشتن
عالم تجريد را عطار شوچند باشي در حجاب خويش تو